سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۹۶

ديشب حال دو نفر رو تو جلسه هيئت مديره جلوى بقيه شون گرفتم.
انگار تا صبح جلز و ولز كرده باشن، امروز صبح يكيشون زنگ زده بود به رئيسم؛ 
داشت چوقولى منو مى كرد كه چرا تو جلسه رسمى جواب منو داده. منم براى كارى رفتم تو اتاقش و شنيدم رئيسمم برگشت بهش گفت :تو از حرفى كه تو يه مورد مشورتى بهت گفته ، شاهد گرفتى براى يه مورد مديريتى. اونم جلوى جمع گفت، من اينو نگفتم. شماها يه مسيرى رو شروع كردين از تحقير پرسنل و بى كفايت نشون دادنشون تا الان كه مى خوايين حذفشون كنين و آدماى خودتونو بيارين. اين كاملا آشكاره.

ديگه بقيه شو گوش ندادم. من چيزايى رو مى دونم كه نبايد بدونم و چون زياد مى دونم، كار دست خودم دادم.

اين دومين باريه كه من و عملكردم تو جلسه رسمى مورد حمله قرار مى گيره. من تا الان كاملا با مدرك و سند جلو رفتم و نمى تونن حرفى بهم نسبت بدن كه جوابى براش نداشته باشم. همه شونم اينو مى دونن كه كى داره اين موج رو هدايت مى كنه.

منتهى اين تلگرام و حساسيت و تاكيد من رو ناامن بودنش انگار بیشتر كار دستم داده. بهشون تو جلسه هفته قبل گفتم كه شماها پياماى خصوصي كانال هيئت مديره رو مى فرستين بيرون و چيزى رو كه بايد ١٠-١٢ نفر ببينن، يهو ٦٠-٧٠ نفر مي بينن. 

همين حرف من ديشب ساعت ١١/٥ شب تبديل شد به پيامى از طرف گربه دزده ؛ ديدم اون يكى كه بهش برخورده بود، نوشته:
"اين كانال خصوصى هيئت مديره است و پرسنل دبيرخانه حذف بشوند تا امنيت كانال بالا برود."

هفته پيش سر اين بحثا بغضم تركيد و گريه كردم ؛
اين هفته ولى يه جورى جواب دادم كه تا يه جاى طرف "بد" سوخت.
هفته ديگه به نظرم به گيس و گيس كشى برسيم.