گاهي عاشق كسي مي شوي كه او هم عاشق تو شده است؛ يا اينطور آن چيز را به زبان مي آورد. اما هميشه فاصله اي را ميان خود و تو باقي مي گذارد...مي داني چرا؟؟؟ چون فاصله تنها امكاني است كه بُتي كه از تو ساخته است، فرونريزد.
جمعه، تیر ۰۹، ۱۳۹۶
پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۹۶
سهشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۹۶
هميشه اتفاق هاي غافلگيركننده رو دوست دارم و مثل بچه اي كه سرگرمي تازه اي رو به دست آورده، هيجان زده ام و نفسم بند اومده.
اين دو سه روز گذشته به خاطر اينكه به اتفاق هاي هفته آينده فكر نكنم، به هر چيزي چنگ انداختم كه به هيچي فكر نكنم. و نتيجه اش اين بود كه بعد از مدت ها يه كشف تازه كردم:
*كاترين كوكسون (Catherine Cookson) نووليست انگليسي*
نزديك ده-دوازه تا از نوول هايي رو كه نوشته و تبديل به فيلم هاي دو سه ساعته شده، تماشا كردم.
اكثر كارها رو ري مارشال كارگرداني كرده و هر داستان بازيگرها و فضاي متفاوتي داره.
شخصيت پردازي هاي رمزآلود انگليسيشو رو دوست داشتم و همينطور بازي هاشونو. كلي ايده بهم داد كه برم فيلم هاي بازيگرايي رو از بازيشون لذت بردم در بيارم و دونه دونه ببينم.
#بيايم_باهم_فيلم_ببينيم
پ ن.:
١)
اسمشو تو يوتيوب سرچ كنيد فيلم ها رو با كيفيت خوب براتون مياره
٢)
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Catherine_Cookson
از مصائب بي خواهري
هر روز كه از سنم مي گذره، بيشتر به اين نتيجه مي رسم يكي از دلايل خنگي اشتماعي من نداشتن خواهره
مامان خانم و خاله خانم ده دقيقه در روز با هم چاق سلامتي مي كنن؛ ولي مسلمان نشنود كافر نبيناد طور...
يعني در طول روز هر دو فكر مي كنن، هرچي ضرب المثل و شعر و گلايه (مامان خانم از من و خاله خانم از دخترش) دارن، جمع مي كنن، درست تو ساعتي كه هر دو بي دفاعيم و از لاك حاضرجوابي و دفاعي در اومديم، در قالب مكالمه هاي روزانه و متلك تحويلمون مي دن. و البته اين بخش جدا از خبرهاي موجودات زنده و بعضاً مرده خانواده است. اون بخش كلاً يه داستان ديگه است.😑
يعني باوركنين اين دوتا اگه رفته بودن تو مسابقات شركت كرده بودن، الان مشتركاً قهرمان جهان بودن تو رشته پرتاب متلك.
دقت كردم الان جديداً با كد با هم حرف مي زنن. طوري كه به سختي مي فهم موضوع چيه و دارن متلك هاشونو رو به كجامون مي زنن.
دوشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۶
اگه يه روز محسن چاوشي رو يهويي ببرن جهنم و بپرسه چرا، بهش مي گن به خاطر اين زق زق و روضه اي كه تو شهرزاد كردي و به خورد آدمايي دادي كه خودشون سنگين ترين غم هاي دنيا رو تو دل هاشون دارن.
يعني تا ميايي از اون فضا بيايي بيرون از يه جايي داره صداي اين مياد بيرون.
يكي نيس بهشون بگه شما كه جنبه عاشق شدن رو ندارين، ... مي خورين ميفتين تو رابطه هاي بي سروته كه غم عشقتونو هوار كنين سر ما بي مخاطب خاص هايي كه به هر دليلي پذيرفتن زندگي همينه و مثل آدم سرشونو انداختن پايين و دارن سعي مي كنن مسائلشونو خودشون حل كنن
تازه اينم به خودشون مربوطه؛ لااقل اون هدفونو بچپونن تو گوششون!!!
حتماً همه بايد بفهمن اينا يه مرگشون هست؟؟؟؟