دوشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۶

دختره ميگه: مرتيكه فندوق فرنگي ديروز برگشته به كنايه سر انتخابات بهم مي گه نوبت مام ميشه حالا ببين كي گفتم؛ ولي فكر كنم بيشتر منظورش تو بودي تا ماها.

گفتم: مهم نيس. براي من اتحاديه مهمه ... بخواد عوضي بازي دربياره جواب دارم براش. ديروز اومد بپيچه بهم سر يه جلسه اي كه هفته پيش رفته بودن، بهانه ندادم دستش. اين حرفش اگه به من بر مي گرده، سر اون بوده

گفت: نمي دونم چه مرگشه. از كنارش رد مي شم يه متلكي مي پرونه كه مجبور ميشم جوابشو بدم.

گفتم: زياد درگير نشو باهاش... تمام ناراحتي من از اينه كه تو اين ده ماه سعي كردم بچه ها رو با تمام اختلافاتشون كنار هم نگه دارم. به محض اينكه ازتون فاصله مي گيرم، دست مي ذاره رو اختلافاتتون و مي ريزتتون بهم

رئيسم يهو از پشت سرمون در اومد و گفت: تا وقتي جديش مي گيريد، حرفايي هم كه مي گه براتون مهمه. بي اعتنايي شماها از فحش براش بدتره.

🤐😶