دلم شبيه تار لطفي گرفته است
و انتظاري كه به هر بهانه اي از آن فرار مي كنم
و خوابي كه مي آيد
و تو از آنجا هم رفته اي...
چه مي شود اگر بدانم هنوز هم براي شكستن اين سكوت
تويي كه پيشقدمي
و هنوز منم كه راضيم به آنچه كه تو مي خواهي