پنجشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۵

استعداد

کلاس پنجم دبستان یک خانمی معلمم بود به اسم خانم ریاحی. ریاضی و فارسی رو خیلی خوب درس می داد. چند تا چیز از این خانم بیشتر یادم نیست، اما همون چند تا چیز باعث شده که تا الان اسمش رو فراموش نکنم. ترس ازش و کتک های گاه و بی گاهش سر کلاس (اکه لبته من هیچ وقت این آخری رو شخصاً سر کلاسش تجربه نکردم ولی بارها شاهد زنده اش بودم؛ البته یک بارم موقع درس فارسی صفحه کتاب رو اشتباه باز کرده بودم و محکم زد تو سرم- فقط در همین حد!!!)

امروز صبح داشتم با مامانم در مورد نوشتن صحبت می کردم، حرف مدرسه و آموزش و کشف استعداد و این چیزا پیش اومد. بهش گفتم، من تا زمانی که رفتم دانشگاه، کسی بهم نگفت که تو خوب می نویسی. اما سال دوم وقتی داشتیم واحدهای نگارش پیشرفته آلمانی رو می گذروندیم، این اتفاق افتاد. توی اون 7-8 واحد متوجه شدم رفتار استادها با من عوض شده. نگاه ها... توجه ها... تکالیف... از یک موجود گوشه گیر و ساکت تبدیل شدم به کسی که برای یک سمینار 10 دقیقه ای بیشتر وقتشو در هفته تو کتابخونه می گذروند و بعد نتیجه کارش در دفتر گروه بین استادها دست به دست می شد.
به آلمانی نقد فیلم می نوشت...
داستان کوتاه می نوشت...
گاهی ترجمه می کرد...
گاهی موضوع پرتی رو انتخاب می کرد برای یک تحقیق کلاسی و در حد پایان نامه روش وقت می ذاشت...
احساس اون موقع من این بود که دارن در موردم اغراق می کنن. اما واقعاً رفتارشون با من اینو نمی گفت. حداقل الان که بهش فکر می کنم، باور دارم که اینطور بوده. 
با این حال با تمام اصرارهایی که بهم شد تا به هر نحوی در دانشگاه بمونم، انتخاب من چیزی دیگه ای بود و از سر یک اتفاق اومدم تو حوزه اقتصاد و بازرگانی.
گاهی در خلوتم علیرغم اینکه در زمینه فعالیت اجتماعی موجود موفقی هستم، کمی در مورد انتخاب های گذشته ام احساس گناه می کنم.

اینا رو که برای مامانم تعریف کردم، یک دفه گفت: "اون موقع خانم ریاحی هم همینا رو بهم گفته بود. می گفت که نگارش و خطش خیلی خوبه"
به مامانم گفتم: "سی و چند سال از اون روزها می گذره؛ اما کاش اینا رو همون موقع به خودم می گفت... چرا نگفت؟؟؟"
طفلی مامان پاسخی نداشت.
دیگه ازش نپرسیدم، تو خودت چرا هیچوقت بهم نگفتی. چرا الان؟؟؟ اگه همون موقع بهم می گفتید، شاید مسیر زندگیم عوض می شد. شاید باور می کردم که استعداد آدم ها تصادفی نیست. چیزیه توی وجودشون که باید کشف بشه... باید تقویت بشه. و البته در زمان کودکی.