شنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۵

ذغال خوب

بعد از مدت ها جرات كردم و رفتم سراغ سكوت بره ها
كتاب رو زمان دانشگاه خونده بودم اما عجيبه انگار حافظه ام صفر شده؛ داغون يعني... هيچي ازش يادم نبود.
امروز نيمساعت اول فيلم رو هم با زير نويس ديدم.

الان كه داشتم كتابو ورق مي زدم تو گوشيم، يهوو به ذهنم رسيد اين:
من ذاتاً موجود صدامداريم. كافيه يه بار صداي كسي رو بشنوم، دفه بعد از رو صداش تشخيصش مي دم. و اين خصوصيت رو اصلاً در مورد چهره ها و نگاه ها ندارم. داشتم فكر مي كردم، بس كه ما چهره آنتوني هاپكينز رو با صداي بهرام زند ديديم، حالا كه دارم صداي واقعيشو گوش مي دم، واسم عجيب و دور از ذهنه. 
ترسم از اينه با اين  حد از شرطي شدگي، لذت تماشاي فيلمو از خودم بگيرم.

صداي خوب هم مثل ذغال خوبه. آدمو بد معتاد خودش مي كنه 
😕🙄