جمعه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۴

جمعه


گاهي فكر مي كنم شايد مي شد كه تو بماني اگر كه خواب آن شب مرا نمي بُرد؛
هيچ مي داني 
از همان شب فهميده ام، مرگ مفهومي دارد به وسعت تمام زندگي؟؟؟
به من مي گويند اندوه را بايد مهار كرد؛
ليك نمي دانند، مرگ با تمام قطعيتش حريف اندوه ريشه دار نمي شود.
هنوز هم كه به آن شب فكر مي كنم بغض بي اماني مي شوم به سنگيني غروب جمعه ها؛
جمعه غروب بود كه گفتند تو ديگر نمي آيي؟؟؟
جمعه بود...