جمعه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۴

معمولا هميشه براي مسائلم دنبال راه حل ميگشتم و تمام تلاشمو ميكردم كه بهترين راهو انتخاب كنم
اما چند وقتيه كه كاملا ساكن شدم
حس دايناسوري رو دارم كه يهو يخ زده.
دچار يه جور بحران روحي شدم كه نه قبلا برام پيش اومده بود و نه ديگران در من ديدن
"ديگه براي به دست آوردن هيچي تلاش نمي كنم"
نميدونم چطور ميشه ازش اومد بيرون. يه جور حسرت و غم عجيبو تو تمام جنبه هاي زندگيم حس مي كنم كه دليلشو به درستي نميدونم. گيج شدم. هم گيج هم بي انگيزه
و فقط در ارتباط با خودم
دلم مي خواد يه مدت از اين شهر و آدماش دور بشم
جايي برم كه كسي منو نشناسه
دلم مي خواد چند لحظه بدون ترس بخوابم.