جمعه، خرداد ۰۸، ۱۳۹۴

خواب ديدم بهم گفت داره وسايلشو جمع مي كنه كه بياد تهران بمونه
نمي دونم
ولي من خوشحال نشدم
انگار خودمو آماده كرده بودم برم توي يه شهر كوچيك زندگي كنم اما حالا داشت ميومد اينجا كه خونه بگيره
نمي دونم قدر نوشتن آرزوها تو برآورده شدنشون موثره اما مي نويسم
خيلي دلم مي خواست اگه مي شد ميومد تهران يه خونه كوچيك مي گرفت
اما حالا واقعا نمي دونم آرزوم چيه
تنها بازي كه انگار از ته دل آرزو كردم و براورده شد، قبول شدنم تو دانشگاه تهران بود