تازه امروز به سرم زد كه شايد تفسير بعضي اتفاق ها و كنش و واكنش هاي اين چند وقت گذشته همين چند خط ساده باشه:
«من بيآزارترين آدمي هستم که ميتوني پيدا کني. من فقط خودمو پشت عصبانيت مخفي ميکنم، چون تنها راهي اِه که ميتونم از خودم محافظت کنم. تنها کسي که واقعا ميتونم باعث آزارش بشم، خودم هستم.»
اينكه اين بيان ساده از كجا به دستم رسيد، بماند؛ اما رويا ديدن هاي سريالي من همچنان ادامه داره. نمي دونم تا كي اين بازي ادامه خواهد داشت. يادمه يه جايي خوندم :
مهم نيست كه تو چطور بازي مي كني، مهم اينه كه بازي چطور با تو بازي مي كنه.