جمعه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۹

گریه را به مستی بهانه کردم
 شکوه‌ها ز دست زمانه کردم
آستین چو از دیده برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
ناله دروغین اثر ندارد
شام ما چو از پی ، سحر ندارد
 مرده بهتر زآن کو ، هنر ندارد
گریه تا سحرگه ، من عاشقانه کردم
دلا خموشی چرا؟ چو خم نجوشی چرا؟
برون شد از پرده راز ، خدا،
پرده راز ، حبیب ، پرده راز
تو پرده‌پوشی چرا ؟

(2)

راز دل همان به ، نهفته ماند
گفتنش چو نتوان ، نگفته ماند
فتنه به که یک چند، خفته ماند
گنج بر در دل ، خزانه کردم
باغبان چه گویم به من چه‌ها کرد
کینه‌های دیرینه برملا کرد
 دست من ز دامان گل جدا کرد
تا به شاخه گل ، یک دم آشیانه کردم

(3)

همچو چشم مستت جهان خراب است
رخ مپوش کین دور انتخاب است
من تو را به خوبی نشانه کردم

آهنگساز و ترانه سرا : عارف قزوینی
مایه : دشتی

با صدای مرضیه
با صدای عبدالوهاب شهیدی
با صدای شجریان - دشتی
با صداي شجریان - سه گاه