سه‌شنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۷

يكى از مديرا كه البته از نظر من موجود موثق و روده راستى هم نيست، بين حرفاش بهم گفت: توجورى كار مى كنى كه كار هيشكى اونجا ديده نميشه.
خوشم نيومد از حرفش؛
بهم برخورد.
روزى كه اين مسئوليت رو به زور قبول كردم، به خودم گفتم، هرچيزى رو كه تا الان غلط بوده، لازم نيست تا ابد غلط پيش ببرى. جورى شرايط رو تغيير بده كه امنيت كارى كسى بهم نخوره، اما اونجورى كار انجام بشه كه تو تنظيم مى كنى.

الان چند روزه دارم فكر مى كنم واقعاً چه جورى عمل كردم كه اينطورى بهم گفت.

تنها جوابى كه به خودم دادم اين بود:
اون روى تو سر يه چيزى بالا بياد و بهش مثل سيريش بچسبي، بايد تمومش كنى. حالا هرچقدر هم طول بكشه... حالا هرچقدر هم كه به نظر تنبل و بى هيجان بيايى و روال يكسان و منظم زندگيت براى بقيه حوصله سر بر باشه.

نكته ديگه اش اينه كه براى هر كارى كه مى كنى، تا ساعت ها مى تونى صحبت كنى و براش دليل بيارى و ازش دفاع كنى.