زندگاني همين است انگار
گاهي چنان ذوق زده اي
از هجوم يك اتفاق خوب...
از انعكاسِ روياي درخشان و رنگيِ قرارهايي كه پسِ همه بي قراري هايت به جانت ريخته...
گاهي چنان سبك
گاهي چنان شادمان
كه احتمال يك نامراديِ بي هوايِ ناگزير را
هرگز-هرگز
نمي دهي
و هنگامي كه آن احتمال اتفاق شد،
غافگير
كز كرده گوشه اي
به تماشايِ اين خراب
در سكوت
شكسته
گاهي چنان ذوق زده اي
از هجوم يك اتفاق خوب...
از انعكاسِ روياي درخشان و رنگيِ قرارهايي كه پسِ همه بي قراري هايت به جانت ريخته...
گاهي چنان سبك
گاهي چنان شادمان
كه احتمال يك نامراديِ بي هوايِ ناگزير را
هرگز-هرگز
نمي دهي
و هنگامي كه آن احتمال اتفاق شد،
غافگير
كز كرده گوشه اي
به تماشايِ اين خراب
در سكوت
شكسته