یکشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۹۶

عجيبه هااا
من دارم يه دوره آموزشي رو تو مجموعه پياده مي كنم، بعد الان سه روزه مثلاً از كل كاراي روز من شايد نيم ساعت از وقتمو گرفته در حد چند تا تلفن... بقيه كاراش در حد نامه و گزارش و هماهنگي بوده فعلاً

بعد اونوقت بچه هاي دفتر يكي يكي ميان سراغم كه ببينن اين چيه كه من روش زوم كردم و دارم به خاطرش با يه سري آدماي خاص صحبت مي كنم.
به خودم كه ميام مي بينم همه ساكتن و دارن گوش ميدن كه من چي دارم مي گم و اون ور خط چي داره مي گه...

بعد جالب ترش اينه كه دائم در مورد مجري دوره بهم هشدار مي دن...
اونم چنين هشدارهايي:
- حواست بهش باشه ها... 😦
- خيلي جديش نگيري هاااا...🙄
- خيلي غلو مي كنه...🤔
- به خاطر خودت مي گم ولي به نظرم خالي زياد مي بنده ...😣
- من قبولش دارم... آدم با انگيزه و اعتماد به نفسيه...😲
- سعي كن خيلي درگيرش نشي... با فاصله باهاش برو جلو...تحت هيچ شرايطي براش كار نمي كني... فقط مديريتش كن😳😐

جوري شده كه به تشخيص خودم شك كردم واقعاً
اصلاً نمي فهمم كه چرا واسه يه رابطه كاملاً كاري بايد اين همه هشدار بشنوم؛ اونم از طرف كارمندام و رئيس بزرگ حتي
يه جوري غيرتي رفتار مي كنن من اصلاً مي ترسم جلوي اينا با تلفن با يارو صحبت كنم.
😨

پ ن.:
به نظرم يه دور با همه شون رفته فرحزاد و برگشته انقدر كه ازش مي دونن و بهم آلارم مي دن😬