جمعه، مهر ۲۸، ۱۳۹۶

ديگه از گفتن "بله حق با شماست" خسته شدم؛ جواب مي دم به قيمت اخراجم
يه طوري كه تهش چيزي شبيه گور باباي همه تون رو هم خودشون بخونن

١)
پنجشنبه ١٠ صبح
سلام. ببخشيد من ديروز خيلي شلوغ بودم.
الان يادداشت هامو داشتم نگاه مي كردم ديدم نوشتم شما تماس گرفتيد و با من كار داشتيد

٢)
جمعه ١١ شب
سلام شب بخیر.در یادداشت ها ،ابتدا و انتها وجود داره،به هرحال من بودم.اگر زنگ نزدی پس نبودم . سوالی داشتم که از مهندس پرسیدم.مواظب خودت باش.💐😊

٣)
شنبه ٦ دقيقه صبح
سلام. نه راستش زنگ نزدم چون زمان زيادي ازش گذشته بود. من چهار شنبه حدود ٧ تا جلسه داشتم تا ٧ شب
شما حدود ١٢ زنگ زدي. من ٥ شنبه صبح يادم افتاد. به هر حال ظاهرا داره تعداد اين داستانا زياد ميشه و هميشه هم من مقصرم. اينم لابد دليل خودشو داره.
در هر صورت ديگه داره خسته كننده ميشه.