پنجشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۶

براي خاطر تو مي نويسم؛

روزي كه آمدي من نبودم.


روزي كه اولين گام را برداشتي؛

روزي كه اولين واژه را گفتي،

من نبودم.


بزرگ شدي؛

خنديدي؛

گريستي،

من نبودم.


روزي كه براي هميشه رفتي

من 

نبودم.


با اين همه نبودن چرا از خاطرم نمي روي؟


پ ن.:

اين روزها فكر مي كنم، غربت شايد دلتنگي صدايي باشد كه روياهايت را ساخته است اما براي هميشه خاموش شده است.

اين دومين سالي است كه روز تولدش رسيده است و خودش نيست.