چهارشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۶

تاثير و تاثر


قبلاً براتون نوشته بودم كه يه دوستي دارم كه خودش و برادراش از گوينده هاي واحد نمايش راديو و از بازيگراي تئاتر هستن

هفته پيش بهم زنگ زد و گفت يه موسسه براي توليد داستان صوتي تاسيس كردن و اگه دوست دارم براشون متن هاي كوتاه يك دقيقه اي بنويسم؛ گفت تو نوشته هات حس هست و اگه دوست داري كمكمون كن.

بهش گفتم: نوشته هاي من بيشتر توصيف و گزارش چيزاييه كه دور و برم مي بينم. واقعاً چيزي از خودم نمي سازم. ولي سعيمو مي كنم.


راستش سعيمو هم كردم... دوتا قطعه هم براش نوشتم اما هر چيزي كه منو محدود كنه حس نوشتنمو مي گيره. تبديل مي شم به يه ماشين بي روح. دقيقاً مثل حالي كه با توئيتر دارم.


دوست دارم، وقتي مي خوام بنويسم چيزي محدودم نكنه، از چيزي نترسم  و فقط به دوتا نكته فكر كنم:

١- اون چيزي كه مي خوام بنويسم

٢- تاثيري كه مي خوام رو مخاطبم بذارم


پريروز يه جوونكي كه از من چندسالي كوچيكتره و يه عده بادش كردن و آوردنش تو تركيب هيات مديره، يه متن درب و داغون فرستاد و گفت آماده اش كنيم بفرستيم جايي

نامه رو از سر نو نوشتم چون هيچكدوم از اجزاي جمله ها سرجاش نبود. فرداش زنگ زد و مستقيم بهم گفت تو متن منو تحريف كردي. به رئيسم گفتم اين يارو هنوز نمي دونه وقتي مي خواد براي رياست جمهوري نامه بنويسه، نبايد دستور بده. بايد محترمانه و محتاطانه درخواست بررسي بده. رئيسم گفت: ولش كن تحت تاثير PP داره بهت گير ميده. توجه نكن

نيمساعت بعدش واسه كاري  رفتم بالا، بهم گفت از رياست جمهوري زنگ زدن گفتن درخواستمونو انجام مي دن.