اين اواخر يه يارو شرخري پا ميشه مياد دفتر ما. بعد اسمش مثلاً تو مايه هاي خيرخواهه. از لحاظ صفت هايي كه يه روزي جاي فاميل واسه خودشون انتخاب مي كردن ولي هيچ رقمه به قيافه شون نمي خورده.
خلاصه كه اين آقاي شرخر از نظر قيافه اي شبيه ايناييه كه كشتي كج مي گيرن و يهو با جفت پا ميرن توشيكم حريفشون.اينا رو گفتم كه بدونين چه تيپيه.
اون اوايل كه ميومد، يكي از اين بازيگر داغوناي خنده بازار هم با خودش ورمي داشت مياورد. شده بود سوژه ما كه بازيگر جماعت رو چه به كار صادرات هيدروكربن؟!!! كلي هم دلمون واسه اش مي سوخت كه لابد اومده پولشو بذاره تو يه كاري كه سود كنه واسه روز مباداش. اما از رو حجب و حيا هيچكدومم ازش نمي پرسيديم تو كجاي اين شرخري هستي.
تازگيا فهميديم كه شرخره با شامورتي بازي صدتومن يكي از شركتا رو تلكه كرده كه يه كاري براش انجام بده و نداده طرف هم واسه اينكه پولشو زنده كنه هرروز مياد دفتر ما و جيك و پوك زندگي و روابط يارو رو مي ريزه رو دايره. اخرين چيزي كه برامون گفت اين بود كه زن صيغه اي يارو همكار بازيگره اس و مي فرستش كه حواسش بهش باشه... اينكه همه شون با هم شبا با هم مي رن باشگاه هنرمندا (حالا كجا هست خدا مي دونه) و تا صبح با همن و صبح يادشون ميفته كه دعواها و شكايت كشيشونو بيارن واسه ما، بماند...
اينا رو گفتم كه به اينجا برسم. من از همون روز اول عجيب از اين يارو مي ترسيدم. انقد كه حتي شماره شو هم سيو نكردم تو گوشيم كه يه وخت تو خواب نياد سروختم.
اونوخت اين فيس بوك احمق نمي دونم از كجا، ولي صفحشو آورده نشون من ميده كه شايد بشناسي!!!
🙄🤐
پ ن.:
الان داشتم فكر مي كردم تو اين دور و زمونه شوهر كوفت باشه، هر خري مي خواد باشه، باشه. فقط باشه؛ انقد كه قحطيه.