رفتم عصري ماست چكيده و خامه باز بگيرم؛ ظرف هم بردم كه برام بريزه تو ظرف در دار؛ يكه كيسه پارچه اي هم بردم كه دو تا ظرفا تهش كنار هم جا بشن.
آقاهه برگشت بهم گفت: ايشالا مسافرت ديگه؟؟؟
گفتم: بچه تهران چي؟؟؟ تهران مي مونه.
اولش يه كم نگاه كرد و بعد بلند زد زير خنده.
🤔