می دانی
میان این همه شلوغی و همهمه، فکر می کردم
کاش بار دیگری که همدیگر را می بینیم، شاد باشیم.
بیا به هم قول بدهیم،
بار دیگر بخندیم و باران بیاد و دوباره تمام را را زیر باران قدم بزنیم
و دیگر دلیلی برای ترس و غم و اندوه نداشته باشیم.
برای تو را نمی دانم
اما اگر بار دیگری باشد، برای من غیرممکن است بتوانم تو را دوباره غمگین و هراسان ببینم
بخند!
من همیشه خنده هایت را دوست داشتم.
#نامه_ها