یکشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۹۵

*از خلال گفتگوهاي يك شب سخت*


- تا دو سال پيش همه چيزو فقط براي يه نفر مي خواستم؛ الاغي مي رفتم جلو. دليلم براي كار كردن كاملاً شخصي بود. اما الان فقط اتحاديه برام مهمه. چون ١٥ سال پيش بدبختي براش كشيده شده تا به اينجا رسيده. گاهي فكر مي كنم مي تونم براي اتحاديه آدمم بكشم. مي خوام اينو بهت بگم: *وقتي تو تغيير كني، رفتار آدما هم باهات تغيير مي كنه*

= قاتل!!! بايد ازت ترسيد پس 😕 ولی راست مي گي. اگه خودتو نبيني، همه ازت توقع دارند. الان همین من جلو چشمتم. همشونو دیدی دنبال خود من و تو نیستن؟؟؟؟ دنبال دور جونت مثل خر و مفت کار کردنمون هستن.


- ببين! وقتي آدم مي دونه كاري كه براي كسي يا چيزي مي كنه توش فقط خواسته خودش و احساسش دخيله، بي توقع انجامش مي ده: اما با اين جورآدمايي كه هم من مي شناسم و هم تو مي شناسي، بايد با زبون قانون حرف زد وگرنه فكر مي كنن مي تونن بخرن و بفروشنت. شخصاً اگه كاري مي كنم، اگه از خودم بپرسم چرا، و جوابم اين باشه كه *دلم خواستبرام كافيه.

=من زیاد کردم براي بقيه، اما پشیمون نیستم، ولی ذاتشون رو الان شناختم.


- همه حرفاتو مي فهمم، اما مثلا سر قراردادم فهميدم بعضيا هرچي سنشون بالاتر مي ره، احمق تر و محتاج تر ميشن. پس حالا كه جوونم كاري رو بكنم كه دلم مي خواد، اين بود كه سيستمشونو ريختم بهم. ولي اول فهميدم و بعد باور كردم، وسيله اين تغيير، ايجاد تغيير تو ارتباط و طرز بيان خودمه. اين يه استراتژي بود. ببين از چيزي هستي، دفاع كن پيش خودت. من مطمئنم اين وضعيت تو موقتيه *همه چيز اين زندگي موقتيه* حرفاي من، خودت، بقيه... يه روزي مياد حتي به اين حرفت و روزا فكر هم نمي كني. آدماي جديد تو زندگيت ميان؛ و فكراي جديد. بگرد دنبال ... دنبال دوستي كه همراهت باشه و تو رو واسه چيزي كه هستي مي خواد؛ بي توقع.

= هیچ کسی نیست؛ راستش تنها تو موندی رفیق. همشون که گفتم فقط بخاطر کار و پول سراغمو می گیرند. راستش سر مرگ مامان یهویی خورد شدم. حتما به حقانیتش شک کردم كه اينو برام پيش آورده.


- من آدم معتقدي به شكلي عرفي نيستم؛ اما معتقدم، تو زندگي هر كسي يه كار مهمي هست كه بايد انجام بده.

=من تو کار گرگم اما تو رفتار با ادم ها خیلی ساده و خرم.


- سادگي  خوبه، سادگي يه ديدگاهه. همين كه هستي خوبه، دستش نزن.

=اره اومدم تو این دنیا کمک بنده هاش کنم ، همون بنده هاش كه به عنوان یه برده بهم نگاه مي کنن. از اون خدا بیامرز بگیر تا آخرش؛ بلا نسبت تو.


- مي گم همين كه هستيو دست نزن

=آخه بدیش اینکه سادگیت رو به حساب خریت آدم مي ذارن، از این شاکی ام. هیچوقت نگاهم به ادما عوض نمیشه، همیشه گفتم با دشمنم هم دوستم.


- اوني كه بايد بفهمه مي فهمه؛ گور باباي بقيه.

=مي دوني دلم از اون شکسته از اون بالایی. ولی بازم هربلایی سرم بیاد، بازم اونه که داریم.


- بذار يه چيزي بهت بگم؛ نمي خوام خدا رو برات اثبات كنم؛ چون درك من از خدا يه مرد حسود منتقم و زورگو نيست. اما نگاهم به زندگي تغيير كرده. هر لحظه ممكنه باشم يا نباشم؛ با اين ديد سعي مي كني بهترين چيزي باشي كه مي توني. كنار ديگراني و خودت تنهايي. انقد تنهايي كه وقتي دلت گرفته و مي خواي سر يكي داد بزني و گله كني مي بيني فقط خدا برات مونده.

=درسته


- هر وقت اين وضعيتو تجربه كردي، بدون كه خواست اون بوده و تو بهترين وضعيت خودتو پيدا كردي

= ولی همیشه یک جایی، یه جورایی همیشه فرشته هاشو می فرسته؛ البته باید در حال حرکت باشی تا فرشته هاشو ببینی.


- درسته؛ به خودت زمان بده. تو صداي خوبي داري؛ باهوشي؛ يه تحليلگر واقعي و ذاتي؛ يكي كه هميشه آماده است. هميشه راه حل مي سازه؛ پس به خودت زمان بده همه اينا دوباره بالا بيان.

=راستش به خودم شک کردم؛ گُم شدم


- سعي نكن با خودت بجنگي؛ به خودت بگو هميني كه هستمو دوست دارم؛ هنوز خود واقعيمو نشون ندادم.

=اتفاقا دارم می جگنم. یکمی گیج شدم یهویی هم چی بهم خورد. مامان که امد روش دیگه ترکیدم.


- مهم نيس ديگران چي مي كن؛ من تلاشتو ديدم. مامانت خوشبخت بود كه تو رو داشت. مطمئنم. باور كن اين اتفاقايي كه افتاده امتحان بقيه بوده نه تو. سرتو بالا بگير و ديگه از خودت جلوي اونا دفاع نكن. تو هميني كه هستي و هميني كه بودي يعني تفاوتت با اونا. تو اين جور داستانا كسايي كه كم گذاشتن بيشتر از بقيه گريه و زاري مي كنن. اينو مي فهمم كه اگه حرفي مي شنوي سر اينه كه تو با اونا فرق داري. و اونا از اين تفاوت ناراحتن.

=بیچارگی همینه؛ به خاطر اشتباهات بچگیم دورشون مثل پروانه می چرخیدم، اما دل بسته بهشون نبودم، چون تا خودمو شناختم تنهایی از پس همه چیز بر میومدم. الان نمی دونم چرا از پس خودم نمی تونم برام.


- يه سوال! چي شد كه مهمترين حرفاتو داري به من مي گي؟

=نمي دونم. خیلی وقته ديگه حرف نمی زنم. ساکت شدم. تعجبم همینه؛ اصلا حوصله حرف زدن ندارم. فقط میدونم رفیقی ندارم. خدا هم انگار صدامو نمی شنوه. فقط تویی.اون حسم هم بهم میگه زیاد حرف زدم.


- مي خوام همينو بهت بگم؛ چون من مقابل تو نيستم. كنارتم. شايدم پشتت. ولي اونا نه. اونا همون تصويري رو كه از تو دارن به تو نشون مي دن. *آيينه تصويري رو از تو بهت مي ده كه تو ذهن خودتهو من تصويري كه تو ذهنمه. واسه همين مي گم، خودتو واسه كسي توضيح نده.

=برو استراحت كن


- من خوشحالم كه بهم مي گي. اين يعني كه تو مي توني حرفاتو بگيو اين يعني كه مي دوني كه اگه كمكي هم بهت نكنم آزارتم نمي دم. شايد چيزايي كه از نظر تو و بقيه شرارت، شيطنت و آزار و اذيت بابا و مامان بوده، همون راهي بوده كه تو بايد مي رفتي كه انقد فوق العاده و متفاوت باشي و اين حداقل از نظر من عاليه. اينطوري به موضوع نگاه كن.

=من اگر باهات حرف می زنم، چون میدونی از نامیدی، از ترحم،از بدبختی بدم میاد!یکمی اینارو گفتم، اقلاً مثل همیشه كه تو کار اول خط رو بهم میدادی و من تا تهش رو می رفتم، الانم تو زندگي همون بشه. بهت گفتم، بدونی گیج شدم که باز اول خط رو بدی شاید بتونم راهی پیدا کنم.


- تو خودت راهي. بفهم ! آدم بايد سرشو بالا بگيره بگه من همينم. بايد بتونه. بايد بتوني.

=صدبار خداحافظی کردم دلم نمیاد، برواستراحت کن.


- تازه اول شبه. منم دارم فيلم مي بينم.

=شام نمی خوری؟ نمی خوابی؟ خره صبح از پس اونا برنمیایی ها.


- من خوبم 😊

= من الان یک جای آروم مي خوام و چندتا قرص خواب لازم دارم. فقط دو سه روز تنهايي و خواب


- تنهايي كمكي نمي كنه. اگه مي خوايي بخوابي بخواب. اما منزوي نشو. تو آدم تنهايي نيستي. دور خودتو خلوت كن. اما آلوده علف و سيگار و الكل و قرص نشو كه خودتو دور كني؛ نخنديا!!! من وقتي عصبانيم  يا غمگينم، ميفتم به فلفل خوردن. آدرنالين خونو بالا مي بره؛ شربت زعفرون هم خوبه

=من می خوام درد سینه و سردردم بیفته، تو میگی آدرنالین رو ببره بالا ؟؟؟ نامرد به کشتنم میدی كه! بگرد بجاش آرام بخش پیدا کن.


- *كشته ي خويش شوي به كه به نامرادي اين دنيا تن بدهي؛ صداي خويش باش نه پژواك آن* . اين چند خط براي تو آب نداره؛ براي منم نون نداره. زندگي همينه، يه خط شعر؛ مهم اينه كه تو چطور معنيش كني.

= برو استراحت كن. شبت به خير


پ ن.:

الان يك هفته است بعد از اون سه ماه آشفتگي تو يه شركت جديد و موقعيت جديد مشغول شده. و من اولين نفري بودم كه اينو بهش گفت.

گاهي وقتي حتي كاري از دستت براي كسي بر نمياد، فقط مي توني بهش گوش بدي. نااميدي تير خلاصه. بايد سعي كنيم، آدماي اطرافمون نااميد نشن. فقط همين.