جمعه، آبان ۰۷، ۱۳۹۵

تمرين بيل زني

دختر عمه ام برداشته روي خوابم نوشته:

انگشتر سمبل خودت و نگين ها كه سه عدد هستند نماد خانوادتن. پول نماد حمايت و قدرت تو براي حفظ خانوادت، تو خودتو مسئول ميدوني خانوادتو حمايت و حفظ كني. تو مي ترسي كه نتوني و اين و به ناخودآگاهت منتقل كردي اونم داره بزرگترين ترس تورو تو خواب بهت آلارم ميده كه باهاش مبارزه كني. ناخودآگاهت و جدي بگير. من خودم هرچي مي كشم از اين ناخودآگاهمه. كتاب انسان و سمبولهايش نوشته گوستاو يونگو بخون.


پ ن.:


١)

جل الخالق!!! مي گن عقل هرچي به از آدميزاده راست مي گن

چرا به فكر خودم نرسيد؟؟؟

خب وقت نكردم. حساب كردم تو اين يه ماه گذشته ٥٤ تا جلسه داخلي و خارجي داشتم و همه اينا كلي هماهنگي و نامه و آلارم و هزينه و مسئوليت و استرس برام داشته.

هيچي ديگه دهنمو بستم كه جوابشو ندم:

*

 تو اگه بيل زني باغچه خودتو بيل بزن

تحليلاي روانشناسانتو هم واسه خودت نگه دار

*


٢)

از تمام اون خواب چيزي باعث شد تو خاطرم بمونه و يادآوريش رو برام دوستداشتني كرد، قدم زدم تو خيابوناييه كه هنوزم بعد از همه اين سالها ديدنشون برام لذت بخش و هيجان انگيزه

حس شيطنت هاي كودكانه و آرامش و سبكي اونوقتا

...

٣)

به خودم ياد دادم زندگي رو درهم بپذيرم؛ با شيريني و تلخي هاش؛ اما لحظه رو فداي گذشته و آينده نكنم.