جمعه، مهر ۰۹، ۱۳۹۵

Delay

يه چيز بانمك بگم جداي نق نق هاي اين دو هفته ام
دوتا ازهمكارام كه يه پدر و دختر هم هستن، لُرن.
يعني كلي فاميل دارن از همدان و خرم آباد و مهاباد و حوالي خوزستان
بعد هر وقت كه از مسافرت بر مي گردن اتوماتيك لُري حرف ميزنن
قبلا چون ارتباطم باهاشون كم بود خيلي متوجه نمي شدم، اما الان يكي از لذت بخش ترين بخش هاي كارم اينه كه سروكارم به اين دوتا(مخصوصاً پدر) بيفته و با هم يا با من لُري حرف بزنن و منم بال دربيارم از شيريني اين گويش و ميون كيفش هم سعي كنم بفهمم چي دارن بهم مي گن.
الان ديگه حتي ازشون نمي خوام كه باهام فارسي حرف بزنن؛ به لُري مي گن حرفاشونو، من فارسي جواب مي دم، ولي هنوزم وسط فهميدنم تاخير دارم.

موقعيت بانمكيه
اوني كه تجربه كرده مي فهمه من چي دارم مي گم

😁