یکشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۵

- رفتي مصاحبه؟
= آره. کولی می خوان. فعلا همه قصد سوءاستفاده دارن تا كار
- 🤔
= راست مي گم. رفتم مصاحبه طرف میگه بیا برای من شخصی کار کن. دومی رو نرفتم. الان سه تا دیگه مونده. دیگه کار خداست که ازش می خوام کارم زود درست بشه.
- حساس شدي. الان استعداد عجيبي تو درب و داغون كردن داري. بايد حواستو جمع كني. خودتو آروم كن كه بتوني درست تصميم بگيري.
= فعلاً كه دارم مي جنگم. عمراً کم بیارم.
- اين خوبه
= ولي خداييش سخته.
- سخته اما نااميدي هولناكه؛ نذار به اون مرحله برسي. من جاي تو بودم مزرعه بابام هم بود مي رفتم اونجا. از سرمم زياد بود.
= من تو جوب و خیابون می خوابم ولي پیش پدر و مادرم نمی رم برای کار و پول
- مغروري
= نه. مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید هم می ترسه.
- لوس نباش انقد!
= نه فکر می کنی. بچه بودم دعوام شد از خونه زدم بیرون. يه وصیت نامه نوشتم که هیچ ارث و اموالی از پدر و مادرم نمی خوام. همشو بخشیدم به خواهر و برادرم. کلاس دوم راهنمایی بودم؛ هنوز بعضی وقتا خواهر و برادرم بهم یادآوری می کنن. ببین من چی بودم که تا آخرش سر حرفم می مونم.
- كله شق!!! خوبه ولي. روش تو اينه و درستش همينه. فقط لطف كن ديگه وصيت نامه ننويس.

پ ن.:
يه روزي از خواب بيدار مي شي و ديگه زماني براي چيزايي كه هميشه مي خواستي انجام بدي، نداري. همين الان انجامشون بده.