پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۵

ماهي

تو اين جامعه هرچي بي اعتناتر، كاهل تر، از زير كار در رو تر و نون به نرخ روز تر باشي، انگار ارج و قرب بيشتري داري اما وقتي نشون مي دي كه مي فهمي و داري تلاش مي كني كه تغيير ايجاد كني و به زبون مياري كه داري چنين تلاشي مي كني، احمق تر و بي اهميت تر به نظر ميايي.

گاهي به خودم مي گم، ول كن همه چيو بچسب به زندگيت، به چيزايي كه دوست داري؛ به تو چه كه اينقد داري براي هيچ چي تلاش مي كني! كه چي بشه آخرش؟؟؟ هيچي هيچ جايي به اسم تو تموم نميشه.

بعد تو بدترين حالت موجود ياد داستان بازار ماهي فروش هاي سياتل تو كتاب ماهي ميفتم. به خودم مي گم تو وقتي رشد مي كني كه همه با تو رشد بكنن؛ تو وقتي حالت خوب باشه بقيه ام حالشون خوب ميشه؛ تو وقتي تغيير كني، بقيه هم تغيير مي كنن.

#ماهي_نوشته_استفان_لاندين

پ ن.:
فرازهایی از کتاب:

*زندگی ارزشمندتر از آن است که فقط به امید فرا رسیدن دوران بازنشستگی کار کنیم.
*در محیط کارتان از رنگها بیشتر استفاده کنید و روح و انرژی را از طریق رنگها به محیط کار خود به ارمغان آورید.
*میتوانید روش انجام دادن کارتان را انتخاب کنید، حتی اگر حق انتخاب نوع کار را نداشته باشید.
*برای اکثر ما این که به چشم یک هنرمند به خود نگاه کنیم کاری بسیار دشوار است، اما حقیقت آن است که هر یک از ما هنرمندی هستیم. با هر انتخاب، هر روز، کار هنری منحصر به فردی خلق میکنیم.
*علت آن که متولد شدیم و به دنیا آمدهایم این است که اثری ماندگار و جاویدان از خود در دنیا بگذاریم.