جمعه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۵

ادوكولون

ازم پرسيد: براي تولدش چي گرفتي؟
گفتم: ادوكولون و يه كتاب شعر از اريش فريد
گفت: خوبه، ولي...
گفتم: ولي چي؟
گفت: هيچي ولش كن. خوشش اومد؟
گفتم: دوستش داره، هميشه تو كيفشه؛ چرا حرفتو نصفه گفتي؛ خو درست بگو.
گفت: ناراحت نشيااا؛  مي گن هديه دادن عطر و ادوكولون جدايي مياره؛ البته اين حرفا همه اش مفته؛ تو جدي نگير.

اون موقع چيزي نگفتم. 
اما هنوزم گاهي وقتا تو اوج شلوغي يا حتي تنهايي، به خودم مي گم، اگر براش ادوكولون نمي گرفتم، شايد...