جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۵

يه سري از نوشته ها هست كه تو آرشيوهاي قديمي وان نوتم يا گوگل ريدر يا آرشيو فيس بوكم به چشمم مي خوره، يا يه گوشه پرتي ته دفتراي روزانه ام نوشته ام؛ بعد بعضي وقتا مي بينم كه چقدر با اتفاقي كه همين روزا افتاده يا حرفايي كه اين روزا تو ذهنمه، همخوني داره؛ بعدش دوباره با يه كم تغيير اينجا مي نويسمش. 
درست همين وقتاست كه يهو به سرم مي زنه سرچ كنم ببينم اثري ازش تو نت هست يا نه.

وقتي مي بينم كه نوشته اي هفت - هشت سال پيش مثلا تو درفت هاي وبلاگم بوده و حالا تو نت پُره، هيچ حس بدي بهم نميده جز اينكه بهش فكر كنم كه يادم بياد، چه وقت و كجا و به چه بهانه اي نوشتمش.
 يه وقتايي هست كه يادم نمياد؛ تصوير ذهنيم خيلي مه آلوده و خوندن نوشته هاي پس و پيشش هم كمكي نمي كنه؛ اينجاست كه ناراحت ميشم. مي گم نكنه منم از يه جايي بي منبع برش داشتم...

اين روزا خيلي به اين موضوع فكر مي كنم. اين كانال google+ دقيقاً باعث شده كه هر روز به اين موضوع فكر كنم. 

با خودم قرار گذاشتم حتي اگه يه درصد به منبع نوشته اي شك داشتم، پايينش بنويسم نوشته من نيست. حتي اگه ته آرشيواي قديمي و روزانه خودم باشه.

دوست ندارم يه جايي ... يه وقتي... به دزدي ادبي متهم بشم. 

وقتي دارم مي نويسم، ولو براي يه نفر، بايد شعورشم پيدا كنم.