یکشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۵

انتظار منطقي

يكي از مديرامون تعريف مي كرد يه جلسه اي با آقاي پورنر مديرعامل شركت پورنر داشته كه طراح و مجري پالايشگاه هاي بزرگ تو همه  جاي دنيا است؛ بعد تو اون جلسه مديرا مي بينن كه خود آقاي پورنر يه فلاسك آب دستشه و براي اينكه دوباره برنگرده، تي بگ و نسكافه و شكر رو بين انگشتاش آويزون كرده و مياد داخل اتاق و حين پذيرايي جلسه رو هم شروع مي كنه. 
آخر جلسه اين مدير ما به پورنر ميگه، آقا اين چه وضعيه؟؟؟!!! شركت به اين بزرگي يه فكري براي براي پذيراييتون بكنين، چه كاريه آخه؟
پورنر بهش مي گه، نيروي كار اينجا زياد نيست، براي اين كارا حيفه به كشور لطمه بزنيم، من كه دارم ميام اينارم با خودم ميارم ديگه.

مديرمون مي گفت اينكارو  براي كم كردن هزينه هاي سربار انجام مي داده و كارش تو اون شرايط كاملاً منطقي بوده.

در يك سيستم سالم اين طرز فكر كاملاً منطقيه.
در واقع هر سيستمي بايد به فراخور شرايطش يك راهكار منطقي پيدا كنه كه هزينه هاشو كاهش بده اما اهدافش تحت هر شرايطي، حتي دشوارترين شرايط، محقق بشه.

داشتم فكر مي كردم از اونجايي كه ما در همه مراودات شخصي و اجتماعيمون فرم رو مي چسبيم و محتوا رو ول مي كنيم، انتظار زياديه كه منطقي فكر كنيم. 
آفت خيلي از سيستم هاي زندگي ما اسراف و ريخت و پاشه؛ اسراف و ريخت و پاشي كه به خصوص در سطح مديريتي انجام مي ديم، اونم فقط براي حفظ ظاهر؛ و البته تهش هيچي ازش برامون در نمياد و هميشه هم هشتمون گروي نهمونه. 
و جالب ترش اينجاس كه همه اينا رو هم مي دونيم و كاري براي درست كردنش نمي كنيم.