سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۵

شب هاي بسياري است كه ديگر نه دري را مي بندم و نه پنجره اي
این بار اگر آمدي و خواب بودم، بيدارم كن
ديگر طاقت اين همه پشيماني را ندارم