پنجشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۹۵

رنج فهمیدگی

26 اسفند 92 تو یادداشت های روزانه ام نوشته بودم:

نمي دونم چقدر ممكنه طول بكشه كه آدم يه مفهومي رو خوب و كامل بفهمه،
بفهمه كه وقتي قولي ميده، بايد هر جوري هست، پاس وايسته...
به خصوص وقتي به خودش قول ميده...
فكر كنم، بهاي سنگينيه كه آدم هميشه واسه فهميدن بايد بپردازه.
و بهاي فهميدن، هميشه عمريه كه بايد بگذرونه...

پ ن.:
1)
هنوز هم همینطور فکر می کنم. با این تفاوت که اون روزا به شدت هراسان و غمگین بودم؛ اما الان نه. الان آرومم و بهای سختی برای این آرامش پرداختم.
2)
شاید الان که به این موضوع فکرمی کنم، اینم بهش اضافه کنم: فکر کردن مال قبل از قول دادنه. وقتی قولی دادی یعنی فکراتو کردی و تبعاتشم پذیرفتی.