شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۴

تلغرام

امشب داشتيم از سر بيكاري كمي فضولي مي  فرموديم؛
علي الحساب امكانات ورژن هاي جديد اپليكشن هاي گوشيمان را زير و رو مي نموديم كه به دانش تكنولوجيكانه ي خود افزوده باشيم براي روز مبادا.
بعد رسيديم به تلغرام و ورژن جديدش؛ سعي مي فرموديم، استنتاج نماييم كه آيا اين كانال تلغرام به درد افكار مشعشعانه ي مان مي خورد يا خير؛
بعدش يك عدد پريواتش را ساختيم كه لااقل نفهميده از زير و روي قِر و فِرَش از دار دنياي فاني نرويم.
هيچ خوشمان نيامد.
اين كانال تلغرام الحق كه صيغه ي چرندي است. 
درست است كه اول كار اين پيغام را به طرف بخت برگشته مي دهد كه ما خداييم و تو فقط حق داري هرچه كه ما به خوردت مي دهيم، ببلعي و جيكت هم درنياييد، اما آخر داستان انصافاً از فحش  هم بدتر است. وقتي يارو سر از جيك و پوكمان در آورد و نتوانست فحش و فضيحت بارمان كند، كار به حذف كانال مي رسد؛ في الواقع ما را چونان تفاله تنباكوي جويده به بيرون تف خواهد كرد، همچين شيك و مجلسي.  
چه كاري است خو ؟؟؟
اينجوري كه يا هي بايد بشينيم فالوئرهايمان بشمريم و دق بخوريم يا از حرص دل و بغض درونمان ناشي از كمبود فحش و بد و بيراه نان جوين سق بزنيم.
آقا ما همين وبلاگمان را كه داريم، براي هفت پشتمان بس است.
يك وقت هايي هم يه چيزهايي را در پلاس و فيسبوكمان مي گذاريم كه بگوييم هنوز نفسي مي آيد و مي رود.
روزي ما هم كم يا زياد خواهد رسيد.
القصه ويار امشبمان خوابيد و خلاص