یکشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۴

امشب دوستي مي گفت:
هنوز نتوانسته اي خودت را پيدا كني؛ حواسم به تو هست
نه معلوم است كه نه
 تو كه مي داني چرا
من جايي درست ميان واژگان و سكوت تو گم شده ام
جايي درست در امتداد قرار پنجشنبه هايمان
همان جايي كه به من گفتي: از تمام اين دنيا تنها دوست داشتن تو برايم مانده است
كاش مرا كمتر دوست مي داشتي
كاش اصلاً به من نمي گفتي
آنوقت شايد خجالت نمي كشيدم چرا من خواب ماندم و تو بي خداحافظي رفتي
كاش مرا در تسلسل جهلم رها مي كردي
كه اينگونه خالي نشوم از خودم
به جان خودت قسم
اتفاقي نمي افتاد