پنجشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۴

وقتي كه تو آمدي مهر بود.
يادت هست
نيمه شبي گفتي: مهر آمده، محبوبم؛ 
باشد كه تو با من از سَرِ مهر درآيي...

يادت هست از من پرسيدي: "تو گريه مي كني اصلاً؟"
گفتم: گاهي، به من نمي آيد؟
گفتي: نه

عزيزترينم
كار اين دنيا را ببين
حالا
هزار هزار سال گريه هم آرامم نمي كند

دل بسته ام به پاييز 
شايد
دوباره 
با من بر سَرِ مهر آيي