سه‌شنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۹۴

شرار نگاهي كه آتش زده
ياد كلامي كه فروخورده شده
رويي كه مشتاقي به ديدارش و از تو برگردانده شده
دلتنگي صدايي كه روياهايت را ساخته
گرمي دستي كه تورا نوازش كرده
و شيريني لب هايي كه تو را بوسيده
هميشه چيزي براي الهام گرفتن هست
با اين حال
غم انگيز است زماني كه نخستين جرقه 
پيچيده شده در حريري از شگفتي و هيجان 
گاهي حتي در يك "چرا"
فراموش ميشود
تنها به جرم اينكه بايد روزي عريان شود و نمي شود