دوشنبه، بهمن ۱۳، ۱۳۹۳

تو کجایی که انقدر سرگردانی
دست خودت را بگیر و ببر لب جاده
شاید رهگذری از دور دست ببینی که بیاید و راه را به تو بنماید.
از این همه کلنجار و بالا و پایین
هیچ چیز عایدت نمی شود جز همین روح نا آرام که داری 
و همین سرگردانی خوره وار...
اگر در این میانه خودت را تنها بگذاری، 
به چه چیز امید توان بست.