یکشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۹۴

مفاهيم


مفاهيم صوري
مفاهيم دروني
مفاهيم اخلاقي
مفاهيم فلسفي
مفاهيم ...

گاهي فقط بايد از روي همه شان پريد...از روي مفاهيم و تعاريف...از روي تجربه ها و خطرها...از روي زندگي... از روي خود، حتي؛
گاهي فقط بايد پريد؛

مفاهيم و تعاريف مثل تار عنكبوتند؛
چسبناك و سُست.
اگر به آنها بچسبي، به تو مي چسبند...آنوقت با كوچكترين متغيري كه متزلزل شدند، فروميريزند...بعد تويي كه بايد آوار شدن بخشي از خودت را نظاره كني.
گاهي بايد نگاهت را از آن چيزي كه داري و مي پنداري كه خوب است و به غايت نيكو...از آنچه كه وقتي به آن مينگري، برق غرور صورتت را مي پوشاند، عبور بدهي؛
انگار كه شيشه اي است. حتي به بهاي شكست نور در شيشه؛
بايد بگذري و نچسبي.
زندگي گاهي اينگونه مي طلبد؛

به جاي اينكه به اقتضاي سِنَت براي راه حل هايي كه بلدي، مشكل بتراشي، راه برو، عزيزجان.