چهارشنبه، دی ۱۰، ۱۳۹۳

كاش مي شد بي بهانه و ترس از نبايد"دوستت دارم"ها را به زبان آورد؛
كاش مي شد براي احساسي كه هست،دوباره و دوباره خطر كرد و سرزنش نشد؛
بي بهانه هاي زندگي اندكند.آگاهی گاهي نمی تواند درمتن زندگی هر روزه، حقيقت تنهايی،از دست دادن يك دوستي خاص و جاي خالي يك حس دروني را پر كند؛چه برسد به احساسي كه هرروز بيشتر از روز قبل قوام مي يابد هر روز بايد به يادآورد كه نبايد... كه ديگر حقي نيست...
عاقلانه نيست،بخواهم،در يك نبرد نابرابر بيفتم و در انتها عقل را توجيه كنم كه اشتباه از توست يا مرام زندگي همين است يا چه و چه...
ترجيح مي دهم احساسم جريان عادي و طبيعي خودش را طي كند.