اگزیستانسیالیسم با صراحت اعلام میکند که بشر یعنی دلهره. مفهوم این جمله چنین است:هنگامی که آدمی خود را ملتزم ساخت و دریافت که وی نه تنها همان است که موجودیت خود، راه و روش زندگی خود، را تعیین و انتخاب میکند، بلکه اضافه بر آن قانونگذاری است که با انتخاب شخص خود جامعهی بشری را نیز انتخاب میکند، چنین فردی نخواهد توانست از احساس مسئولیت تمام و عمیق بگریزد.
راست است، بسیاری از مردم دلهره ندارند، اما به نظر ما اینان سرپوشی بر دلهرهی خود میگذارند، یعنی از آن میگریزند.
مسلماً بسیاری از مردم میپندارند که با انجام دادن فلان کار فقط خود را ملتزم میسازند و هنگامی که به آنان گفته شود: راستی اگر همهی مردم چنین کنند، چه خواهد شد؟ شانه بالا میاندازند و با بیاعتنایی جواب میدهند که: «همهی مردم چنین نمیکنند.»
اما در حقیقت باید همیشه از خود پرسید: اگر همه چنین کنند، چه پیش خواهد آمد؟
اگزیستانسیالیسم
ژان-پل سارتر
_________________________
- یعنی کل اگزیستانسیالیسم این رو میگه ؟ دلهره دنیا رو ور میداره خب
=سارتر كه اينو ميگه.
برداشت من كه تا حد زيادي هم شخصيه، اينه كه هر تصميمي كه آدم تو زندگي مي گيره، در دو مقطع قابل بررسيه. مرحله پيش از تصميم و مرحله پس از تصميم. وقتي كه مي خواي تصميمي بگيري سبك و سنگينش مي كني، بالا و پايينش مي كني، خودتو همراه با تاثيرات و بي تاثيرات اون تصميم تجسم مي كني. و دائما اين رفت و برگشت تو ذهنت انجام مي شه.
فرض رو بر اين مي ذاريم كه تصميمي گرفته بشه يا حتي نشه ، حالا مي خواد در حوزه خود فرد باشه، يا در حوزه يه فرد يا حتي گروه ديگه. باز هم اين رفت و آمد هاي ذهني رهات نمي كنه.
در هر دوي اين مراحل "اگر" حرف اول تمام درگيري هاي ذهني ات رو مي زنه. درست مثل يه بازي شطرنج. و "اگر" و در امتدادش "انتظار" براي رسيدن به نتيجه دو عامل ايجاد كننده دلهره است