جمعه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۹


عقل خود را می‌نماید رنگها
چون پری دورست از آن فرسنگها
از ملک بالاست چه جای پری
تو مگس‌پری بپستی می‌پری
گرچه عقلت سوی بالا می‌پرد
مرغ تقلیدت بپستی می‌چرد
علم تقلیدی وبال جان ماست
عاریه‌ست و ما نشسته کان ماست
زین خرد جاهل همی باید شدن
دست در دیوانگی باید زدن
هرچه بینی سود خود زان می‌گریز
زهر نوش و آب حیوان را بریز
هر که بستاید ترا دشنام ده
سود و سرمایه به مفلس وام ده
ایمنی بگذار و جای خوف باش
بگذر از ناموس و رسوا باش و فاش
آزمودم عقل دور اندیش را
بعد ازین دیوانه سازم خویش را

مولوي
مثنوي معنوي