پنجشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۸


آنان مرا در نمي يابند؛
من دهاني براي اين گوش ها نيستم.
روانم آسوده است و روشن چون كوهسار بامدادي؛
اما آنان سردم مي پندارند و سخره گري با شوخي هاي ترسناك .
اكنون مرا مي نگرند و خندانند،
اما با آن خنده از من بيزار نيز هستند.
خنده هاشان سرد است.

فريدريش نيچه