دوشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۷

من تحصیلات مدیریتی ندارم، اما ازبزرگترین دریافت های من تو این دوسال اینه که همه مون با هم اطلاعات مربوط به اون موضوعی که داریم روش کار می کنیم رو چک کنیم و همه با هم در مورد اون کار نظر بدیم یا اصلاحش کنیم.
مثلا:
* من آیین نامه می نویسم، بعد می دم بچه ها می خونن. نظراتشونو تو اصلاحات آیین نامه میارم یا به هیئت مدیره پیشنهاد می دم، اونا هم یه چیزای دیگه بهش اضافه می کنن و در نهایت میره برای اجرا.
یا مثلا:
* اعضاء یک کمیسیون رو می خوایم برای جلسه ای دعوت کنیم. جوری تنظیم می کنم که دستور جلسه و گزارش جلسه رو همه بچه های زیر مجموعه من بتونن بخونن.

اینجوری اطلاعات کاری در یک جا متمرکز نمیشه و در هر لحظه می شه گردش اونو کنترل کرد. 

پ ن.:
1)
اسمشو گذاشتم "مدیریت پیوسته" در مقابل "مدیریت جزیره ای" 
تجربه ام بهم ثابت کرده: در سیستمی که با اطلاعات (نه از نوع سری و طبقه بندی شده بلکه از نوع خدماتی) سرو کار داره، اگر یکی از حلقه های زنجیر قطع بشه، کار درجا متوقف می مونه.
2)
تو این یک سال آخر به خصوص بارها اینو از طرف مدیرای مختلف شنیدم که می گن: "شما اون پایین (منظورشون طبقه همکف) چی کار می کنین؟؟؟"
وهر بار ازمن شنیدن که که تمام کارهای اداری و هماهنگی ها و پیگیری هاتونو ما انجام می دیم. موردی پیش اومده؟؟؟ 
و هر بار شنیدم که: "نه. فقط می خواستم بدونم کی چی کار می کنه"