جمعه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۷

با بدبختا شوخی نکنید!!!

دیدید بعضی از فامیل چقدر رو اعصاب آدمن؟؟؟
یه خاله و دختر خاله دارم، دقیقا تو همین مسیر گام بر می دارن

البته برای دیگران
اگر کسی جرات کنه این رفتارا رو با خودشون بکنه، تا خاکسترشو به باد ندن، دست بردار نیستن

مثلا وقت و بی وقت زنگ می زنن، که: چه خبر؟؟؟
حساب یه سوزنی رو که تو بعد بوقی خریده باشی دارن و به روت میارن که: ئه!!! تو اینو نداشتی. تازه خریدی؟؟؟
تو یه ساعت هایی اصلا نباید بهشون تلفن کنی
سرزده بری دم خونشون، درو باز نمی کنن
تو یه خونه دویست متری، یه زیلو انداختن پشت پاگرد حمام و پشتی و تلویزیون و پتو رو هم گذاشتن همونجا و بقیه خونه موزاییک خالی و بدون مبل و پرده
یه عادت بدتر و دوره ای هم دارن که یهو گیر می دن به یکی، وقت و بی وقت، با خبر و بی خبر پامیشن تا ۱۰-۱۱ شب می رن خونشون و درست وقتی که یه روز آدمو هدر دارن به چرت و چرند گفتن و دراز کردن دق دلی های صد سال پیش آدم بر می گردن سر زندگی خودشون


الان چند وقته خاله خانم یه عادت دیگه هم پیدا کرده
آخر حرفاش بر می گرده جلوی من به مامانم میگه: خداشانس بده. این دخترای ما انقدر بدبخت و دست و پاچلفتی و بی دست و پان که هیشکی تو این سن سراغشون نیومده بگیرتشون. موندم ما اگه بمیریم کی ضبط و ربطشون می کنه؟؟؟

آخ آخ!!! یعنی دلم می خواد فقط سر همین یه حرفش خودم خفه اش کنم
من صبح تا شب دارم به اطرافیانم بهانه میدم که از چیزی که هستن و تو شرایطی که هستن احساس بدبختی نکنن. و برای بهتر کردنش تلاش کنن. بعد این به من میگه بدبخت؛ اونم به خاطر انتخاب خودم و نه از سر قضا و سرنوشت

پ ن.:
همینا دیروز زنگ زدن گفتن دارن میان 
🤕
یعنی روز تعطیلی جمعه مون پر.
به مامانم گفتم دارم یه گزارش می نویسم، لطف کن به پر و پای من نپیچ که به خاطر تولد تو دارن میان... من تصمیم گرفتم برم روز تولدمو عوض کنم. بعدم تولد من هفتمه نه امروز. هیچوقت با یه مردادی از این بازیا در نیارین!!!