وحشتناك ترين شكل نوشتن موقعيه كه يكي كارش گيره و تو مجبور مي شي از بين حرف هاي پراكنده و ناشي از استرس و اضطرار و بيچارگيش، اول بفهميش و بعد اونو جوري بنويسي كه يه مقام اجرايي يا حاكميتي تحت تاثير قرار بگيره و علاقه مند بشه كه موضوع رو بررسي كنه
پ ن.:
١)
دق آورترين و حال بهم زن ترين بخشش اونجاست كه نامه رو با اين همه فشار و مصيبت مي نويسي و مي خواي بديش به يكي از اين دختر منشياي دماغ عملي كه حالا بخواد كلي منت بذاره رو سرت و برات تايپش كنه و كلي ايش و اوش هم بشنوي ازش.
(زهي خيال باطل!!!)
اجالتاً در چنين موقعيت هاي غيرعادي و شرايط جنگي، از صفر تا صد كار نوشتن رو خودم متقبل مي شم و البته هيشكي جرات نداره جيك بزنه يا تلفن وصل كنه😠 (شايدم اينطور وانمود مي كنن)
٢)
به من باشه و اختيار داشته باشم، در يك عمليات انتحاري همه ضايعات رو مي ريزم بيرون و خلاص؛ و اوني رو استخدام مي كنم كه واقعاً براي كار علاقه و انگيزه داره نه اونايي كه فقط به اين دليل ميان سر كار كه وقتشونو بگذرونن و پول مفت بگيرن.