امروز يه نامه نوشتم واسه حق عضويت يكي از شركتا؛ پنج سال معوق حق عضويت داشت كل مبلغش شايد ميشد ٦ ميليون.
نامه رو بردم رئيسم امضا كنه، يه كم نگاهش كرد و پرسيد نظرت چيه بهش تخفيف بديم؟
مستقيم نگاهش كردم. بعد خنده ام گرفت. گفتم: هرجور نظر خودتونه، بگيد، همون كارو مي كنيم.
گفت: خو بگو نظرتو.
گفتم: چقد مي خواين تخفيف بدين؟ پنجاه درصد؟؟؟
گفت: اوووه چه خبره؟ تو يه وقتايي از ته سوزن رد مي شي يه وقتايي از در دروازه رد نميشياااا
گفتم: خو شما مي خواين تخفيف بدين. وگرنه من بودم مي گفتم بره از اول بياد پروسه عضويت رو طي كنه وروديه رو هم ازش بگيرم.
خنديد.
دنبالش گفتم: مي دونين چيه ؟؟؟ اينا همه اش تحت تاثير اينه كه كدوم ور ميز بشينين. مشكل من اينجاست كه دكتر (ف) قبل از اينكه رئيس من بوده باشه، رفيق شماست. ازش بپرسين اون موقعي كه خودش رئيس بود، به كسي تخفيف مي داد كه حالا تخفيف مي خواد؟؟؟
دوباره خنديد و گفت: كه رفيق منه!!! دارم برات.
😁
