جمعه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۵

این دو گرگ

یک سرخ پوست چروکی پیر با نوه کوچکش کنار آتش بزرگی نشسته بود. می خواست برای دختر کوچولو چیزی از زندگی تعریف کند. به او گفت: در زندگی دو گرگ وجود دارند که همیشه با هم در حال جنگند؛
اولی گرگ نفرت، بی اعتمادی، ترس، دشمنی و نزاع و دومی گرگ عشق، اعتماد، دوستی، امید و صلح است.
دختر کوچولو مدتی به آتش نگاه کرد و بعد پرسید: کدام گرگ برنده می شود؟
سرخ پوست پیر سکوت کرد.  پس از چند لحظه  گفت: گرگی که به او غذا بدهی.