پنجشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۵

پنجشنبه

پنجشنبه که می آید، دلم هوایی تو می شود.
پنجشنبه ها آرامند و سبک
حتی شاد و سرخوش؛
جایی میان توقف لحظه ها، اما
زخمي سرباز كرده و داغي از نو است که می آید و می رود؛
غمي داغ و تپنده است، براي ابد
بی درمان،
بی مرهم.

یادت هست، اولین دیدارمان پنجشنبه بود؟
یادت هست، آخرین دیدارمان پنجشنبه شد؟

پنجشنبه برای من رنگ آواز توست؛
آوازی که هر بار در من تکرار می شود
و صدای تو ... که حالا باید عطرش را خاطر بیاورم.

پنجشنبه ها یادم می آورند، قرار بود بیایی، اما رفتی.