یکشنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۴

سرزنش ...
هميشه بي امان مي آيد و جاي زخمي كه مي ماند، مي ماند؛
چه دفاعي مي شود كرد؟
به كلام كه مي آيي، آنچه مي ماند، توجيه است
و سكوت كه مي كني، ناتواني.
كسي نمي داند پشت هر سكوتي يك دنياست از دانستني كه گفتني نيست
همه از عقل مي گويند و بايد و نبايدش
اما در نگاهشان مي خواني تحسين دلي كه گوشه نشين شده و هراسان
بايدي پنهان در نبايدي بر زبان
كاش اين مردم دل و زبانشان يكي بود
دل لايق ترحم نيست
اما هميشه به همين جا مي رسيم