جمعه، مهر ۱۲، ۱۳۹۲

آدم های معمولی

18:06
عباس معروفي در جايي از كتاب سال بلوا مي گه:

چه مي دانستم هر چه زمان بيش تر مي گذرد من عاشق تر مي شوم ؟ عاشق مردي كه تا سر حد مرگ مرا دوست داشت اما شايد نمي خواست يا نمي توانست مرا به چنگ بياورد .

من مصداق كامل و روشن اين نوشته ام
و اين حقيقتيه كه نمي تونم باهاش كنار بيام
هرگز نمي تونم
دارم خودمو گول مي زنم
دارم خودمو گول مي زنم

عصري خواب بودم
داشتم خوابشو مي ديدم. يهو روي تخت پيچيدم. اگه پام به صندلي نخورده بود، افتاده بودم، پايين و البته نه به همين راحتي ... قطعا دستم خورد شده بود. يعني از فكرشم دردم مي گيره.

دنیا جای خوبی برای آدم های معمولی نیست
جای خوبی برای آدم های شبیه من نیست
برای آدم هایی که نمی دانند کجای دنیا را گرفته اند

میخواهند گورشان را گم کنند یا نه؟