شرار نگاهي كه آتش
زده
ياد كلامي كه
فروخورده شده
رويي كه مشتاقي به
ديدارش و از تو برگردانده شده
دلتنگي صدايي كه
روياهايت را ساخته
گرمي دستي كه تورا
نوازش كرده
و شيريني لب هايي كه
تو را بوسيده
هميشه چيزي براي
الهام گرفتن هست
با اين حال
غم انگيز است زماني
كه نخستين جرقه
پيچيده شده در حريري
از شگفتي و هيجان
گاهي حتي در يك
"چرا"
فراموش ميشود
تنها به جرم اينكه
بايد روزي عريان شود و نمي شود