جمعه، مهر ۰۲، ۱۳۸۹

-How does it not even cross your mind that you might want a future with someone?
=It"s simple. you know that moment when you look into somebody"s eyes and you can feel them staring into your soul and the whole world goes quiet just for a second?
- Yes.
=Right. well, I don"t !
 
-چه جوري تا حالا حتي به ذهنتم نرسيده که با کسي بخواي آينده اي داشته باشي؟
=ساده است، اون لحظه رو مي شناسي که تو چشم يکي نگاه مي کني و احساس مي کني اونم به روحت خيره شده و دنيا همه يه لحظه ساکت و آروم مي شه؟
-آره.
=خُب..من نداشتم 

اگه مي تونستي صدامو بشنوي، بهت مي گفتم که اثر انگشت ما هيچوقت از زندگي هايي که لمسشون کرديم محو نميشه ...اگه مي تونستي اينجا رو بخوني، هم، بازم اينو بهت مي گفتم.
حتي اگه تو هرچند بار مواجهه‌ ديگه‌اي كه با هم خواهيم داشت،‌ و تو چشم هم نگاه مي ‌كنيم، يكي‌مون خودشو به مشنگي بزنه و اون يكي خودشو پشت خشمش پنهان كنه، فرق زيادي در اصل قضيه نمي كنه.

حق با هر دومونه. بهترين كار اينه كه دروغ هامونو چنان پررنگ كنيم كه ديگه مجبور نشيم اونا رو فرياد بزنيم يا خلافشونو اثبات كنيم.